متن آهنگ فردای خودت نریمان

[کورس]
نمیشه به تو فکر نکرد نه
آغوشتو دکلمش کرد
زمانو برات نگه داشت تا
نیاد برای تو بهتر از من
یه روزی میرسه دستامون بهم
نگو نه فقط تو حرفا خوب بزن
انقدر میگم تا سنگا خورد بشن
دستا خون بشن
[ورس یک]
بهم گفتین اشتباه میکنم
کشیدم منم یه انفرادی دورم
تنهام اینجا غذام جلومه
تو اوج گشنگی بی اشتها میشدم
میدو ام اما نمیرسم
میوفتم زمین
اما کی میگیره دستمو
زیاد دقت به میمیک من نکن
بدجوری میگیرم من فیریک خندرو
بعد ول کردنش سخته
برا منی که سخت ولش کردنش
مجبور شدم بدم تستم تهش
که تعادل دارم
اما نمیدونستن که شبا هوشیارم
ترس از اینکه خوابم ببره
و حتی اونجا هم نیاد بخوابم
میترسیدم ک نیاد بخوابم
چرا دائم میوفته اون زمان به یادم
من هستم یا نه
بعد از من چند نفر دیگه حالمو پرسیدن؟
میخوام برم توی حالت توصیه ام
نگات میکنم میگم بدون تو کیم
بسه انقدر تو نقشت نرو
هرچی بت کرد شدش سهمش کم
وقتشه بیام بیرون از جلدم
ثابت کنم هنوزم سر زندم
[بریج]
جدا شدش از تنش ترس
مگه وقتش هست
که جدا بشیم ما
ول کردیم همو ماها کجای این راه
میدونی آروم میگیری تو دستام تو
چشماتو ببند باهام پرواز کن
توی عمق وجودت یه در باز شد
که میبینی منو توی فردای خودت
[ورس دو]
من اون بالام و نگام به پایینم
خورشیدم مشتاق تابیدن
میشه حرفارو کش و ادامه داد
ولی من تو صف تشنه ها را میرم
اونجا پرسیدن اشتباهام چی ان
بردم اصا پی بهشون
چرا منو کردی لای اینا اصلا
وقتی معلوم نی کی کِی بده جون
هنوز تو فکرشی نه
من هستم تو فکر چیدن
آجرای قرمز تو نماهای این شهر
چرا دستام توانا نمیشن
اونقدری ک اراده کنم
نفهمم زندگیم یه باره کلا
میخوام از اینجا برم یه تایم بلند
و تو تنهاییام بداهه کنم
از نقاشی بگیر تا تکستام وقتی که
شیوَن میکنن لا احساساتم
کیا بودن امسال با من
تو نبودی ولی انگار که بودی
نگام میفته به چشمات بزور
اینا باید بمونن تا کِی کاسه خون
عشق ما یکپارچه بود
بیا فقط یک بار بمون
یک چکه از اشکام جمع میشن
تو مشتام میکنن تهدیدم
این اخر خطه به قطع میگم
هنوزم بم میگه تش میرم
پشت این پنجرم
سرد شده هوا
میخوام کنم ازخونه فرار
اما بسته بودن تموم درا
وقتی که برف میادش
توی این خونه بدون حرف زیاده
کنار شومینه تخته خوابت
که منم اونجا منتظر تو ، منتظر تو
میدونی آروم میگیری تو دستام تو
چشماتو ببند باهام پرواز کن
توی عمق وجودت یه در باز شد
که میبینی منو توی فردای خودت
[کورس]
نمیشه به تو فکر نکرد نه
آغوشتو دکلمش کرد
زمانو برات نگه داشت تا
نیاد برای تو بهتر از من
یه روزی میرسه دستامون بهم
نگو نه فقط تو حرفا خوب بزن
انقدر میگم تا سنگا خورد بشن
دستا خون بشن
بفهمی هستی تنها جون من
تنها جون منی تو