متن آهنگ آلت جنسی از خالد صمدزاده

ای دخترکان وطنم عاشقتانم
از عمق وجود بر زن افغان نگرانم
اشک تو که امروز به چشمان تو جاریست
دریای کلانیست که بسته است دهانم

گفتی به تن بخت تو جادو کشیدند
جادو بدرم باید، من مرد فغانم
تو همسرمی ، مادرمی، خواهرم هستی
گر تو نبدی ، من نبدم ریشه جانم

ندا فرشید:
خالد وضع این مملکت از بیخ خراب است
ما تشنه لبانیم به وطن آب سراب است
مادر یه شبی گفت که مرد تکیه گه توست
این تکیه گه ما که هزار ساله به خواب است
از منطق و انسانیت اینجا خبری نیست
از حق زنان در وطن ما اثری نیست
گویند که شکر گو سرت روی تنت هست
سر را چه کنیم وقتی عقلی به سری نیست

خالد :
حیرانم از این شهر و از این درد که دارد
در این وطن خسته مگر مرد ندارد
هر مفتی و ملا به سر دختر افغان
یا جهل و خرافات ، یا سنگ ببارد

هشدار به مردان نفهمیده جهان را
هشدار به مردان رها کرده زنان را
سرگرم شدی که چه حلال و چه حرام است
غافل شدی از اینکه همین فلسفه دام است

هیهات از این جهل که ملا به تو گفته است
در جنت الله حورو قلمان به تو مفت است
خوب ، فکر بکن روح که آلت ندارد
بی آلت جنسی ، چه کنی هور که مفت است ؟
هیهات از این جهل که در اوج جلال است
در منطق اینان زن کافر که حلال است
یک زن ، دو سه زن ، صد زن اگر کفر بگویند
این حکم خدا است که به تمبان تو افتد؟

عاقل شو که جز عقل برات راه نمانده
دوروبر تو هیچ به جز چاه نمانده
باور نکن این مغلطه ها حرف خدا نیست
چشم دلتو باز کن تا ثانیه مانده

خالق که پی حقو حقوقش زبشر نیست
خالق که براش ملهد و کافر خطر نیست
از بستن دکان همین دین فروشان
تا تو مشتری باشی هرگز خبری نیست

ندا فرشید:
خالد وضع این مملکت از بیخ خراب است
ما تشنه لبانیم به وطن آب سراب است
مادر یه شبی گفت که مرد تکیه گه توست
این تکیه گه ما که هزار ساله به خواب است

از منطق و انسانیت اینجا خبری نیست
از حق زنان در وطن ما اثری نیست
گویند که شکر گو سرت روی تنت هست
سر را چه کنیم وقتی عقلی به سری نیست

خالد قسمت میدهیم این حرف کلان شه
رنج زن افغان غم زنهای جهان شه
مردان خدا بر سر سجاده نشستند
خالد تو بلند شو که دنیا نگران شه

تقدیم به تمام زنان رنج کشیده سرزمینم اریانای کبیر
ایران ، افغانستان و تاجیکستان