متن آهنگ خواب طولانی پارسا جعفری

قصه ی عشقِ تو قصه ی یه خوابِ طولانی

دلم پریشونه مثل یک دریای طوفانی

وجود من درگیر کابوس شده

همه ی رویاهام با تو نابود شده

یکی بم بگه عشق

اینی که ازش بیزار شدم نیست

یگی بم بگه دوئه شب وقت بیدار شدن نیست

پس با موج دریا، منو همراه کن

از این زمین، منو جدا کن

خط بزن اسممو ، از دفتر دنیا

پیدا کن مثلمو، کی شده رویات؟

در آب دریا می شویَم

کوله بار کودکی هایم را…

اسرار دلم را چشمانم به افق می‌ گویند

آرزو هایم مانند شن سرد زیر قدم هایم له می شود

و می روم آنجا که جریان آب خواهد برد …

دیگه این روزا ترسی ندارم از دشمنم

تو نیستی و دیگه نگین نداره انگشترم

با این خیابوونا، بی تو نمیسازم

حتی توو آینه، خودمو نمیشناسم

با از دور دیدنت، چیزی ازم کم میشه

با لمسِ دستت، همه تنم زخم میشه

چرا دلتو زده همه ی حرفای من

چرا یادت مونده فقط همه حرفای بد

چرا نمیبینی دل منو تنها کردی

اصاً میذارم میرم که توام تنها تر شی

چرا دلتو زده همه ی حرفای من

چرا یادت مونده فقط همه حرفای بد

چرا نمیبینی دل منو تنها کردی

اصاً میذارم میرم که توام تنها تر شی

پس با موج دریا، منو همراه کن

از این زمین، منو جدا کن

خط بزن اسممو ، از دفتر دنیا

پیدا کن مثلمو، کی شده رویات؟