متن آهنگ تنهایی کامجو

[ورس یک]

میرم جلو دیگه واضح تر از قبل

ندیدم دیگه من بهتر از اینا من

نگفتیم از قصه های قبل

زندگی کار رو میده خیلی واسم سخت

نمیگم از کاری که بود شک

شکی که بود واسه خیلی ها پیشرفت

یا که بگم از اعتمادی که نبود

هیچ وقت دیگه اعتماد دیگه

اینجام ولی حسش دیگه نیست

حسی که شده واست خیلی بیست

حسی که ترکت میکنه

میبینی دیگه اینجا کسی دیگه نیست

نمیخونم از این اجتماع ها

بزرگترین دروغم بود اشتباهام

تا که من به خودم بیام

که زندگی میشه پر از اشتباه ها

نمیگم از کسی که اسکرین میداد

هی می کرد تهدید هی

یا که بگم از اون شخصی که

لقبش بود واسه ماها شاخ دیگه

میرم عقب خیلی عقب

تا که ساعت ها رو بکنم تهدید بد

یا که بشم یه نامرد بد نمیخونه

از اون بلاک ها که رفت

[ورس دو]

نمیشه توی این حرفم بود

حرفی که میشه واست سکوت

سکوتی که از صد صدا میموند بهتر از صد صدا

اینه حس کارمن بگم

واست از حس کار بد

یاکه بگم از اون میگفت داداشم

اولش داداش بود ولی کارا میشه بد

کاری که از عمق وجودت

میخوند از فکر درونت

یا اینکه از اون فکر درونت

میترکوند تا بشه عمق درونت

بدشدم؟ عوض شدم؟

تنهایی ها رو نوشتم من

تنهایی که میشه لحظش خیلی بد

بدی که بود از صد تا بهتر

هه

اینه دیالوگ ما

مینویسم میریم جلو باز

تا که بکنم من حقیقتو فاش

نبود دیگه الان حقیقتی باز

جمله هام داره تموم میشه

حقیقت داره اینو بهم میگه

تا که بد باش تا آخرین داستان

تا بشی تو بهتر از این دنیا

نوشتم این جمله ها رو من

نگفتم دیگه از حقیتقی تلخ

تلخی که میشه حسش

حسی که میشه تنهایی دیگه

اینه کارما

اشتباه میشه بازم کمبود باز

وقتی که بخودت بیای

میبینی که نمونده هیچکسی برات

[ورس سه]

اینه معجزه تنهایی تا بشی تنهاتر از تنهایی

راه بری ببینی خودتو باز

یا که بد باشی با کل دنیا

بی خوابی اعصابمه

عصابم میشه قرص خواب هی

تا که یاد بیارم اون روزی که

نبودم عمق وجود دیگه