متن آهنگ بن بست امیرمسیح و پانیذ

(پانیذ)
ستاره بیداره تو کل شب،
منم و این نور شمع،
عطرتو فکرتو خاطرهات،
پخش شدن انگار تو کل شهر،
آره مینویسم ورسو واست با بیت موزیک،
رد میشم از فکرت هر از چند روزی،
کل خاطرات، قول و قرارات،
همشون باهم دیگه دارن محو میشن تو باد،
نامهات تو دستم عکسات روبه روم،
تعریف میکنم حرفاتو واسه خودم مو به مو،
چقدر سخته باهات بشم رو به رو،
اما میدونی انگار یه حرفایی مونده توم.

(امیرمسیح)
مرور خاطرات توی صدای سرم،
چرا سکوت کردیو بازم میگی بهترم،
وقتی غم توی دلم همش روبه جریانه،
انگار پول دادم دارم همه دردارو میخرم،
تو این زمونه که عشق طعم رنگش هوسه،
فقط بغضه که تو گلوت درسو بلده،
تا که شب میشه نمیخوایی باز فردارو،
چونکه کشیدم روی روزگار زخمامو.

(پانیذ)
دوباره من خیابونو دور زدم،
به عکس رو دیوار زل زدم،
یه عالمه دیگه مبهوت و خمار،
پرسه به خاطراتمون زدم،‌
دوباره من تو نقش فیک تو،
خودمو جا زدم،
به خودم حق میدم،
آتیشو به این دل زدم.

(امیرمسیح)
خستم از این تکرار دروغ،
با یه مغز مریض شده کل زندگی شروع،
دیگه نیستش واسم حتی عشقی حقیقت،
یه مشت بی معرفت شدن همه آدمای خوب،
فقط قدم میزنم توی خیابون شهر،
با یه موزیک غمیگنو حسو حال سرد،
چرا حبس ابدم توی غربت دلم،
وقتی میبینم دارن همه فرصتا میرن،
جلو آینه ام منو با یه روحیت پیر،
که فقط شدیم از این همه نا امیدی سیر،
کلمات توی فکرم معنی ندارن،
از اون بودنا تمومه اون رفتنای تلخ،
مثل رهگذره عریان قصه های مجنون،
به لیلیه عاشقه دروغ افکار منفور،
دوست دارم نگو به این شهوات هر روز.

(پانیذ)
قلبم میگه بازم،
که چه جوری تونستم هی ببازم،
منوتو خوردیم به این کوچه ی بنبست،
بگو لعنتی مهم بود چیا واسم،
من قلبمو پس زدم، اره یه سد زدم،
دورتو خط زدم، خسته شدم ازین همه حرف زدن…